مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۱۳۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
یک جایی درست کنار شقیقههای معین درد میکرد. فریال توانسته بود رگ ورم کردهی کنار پیشانیاش را ببیند. معین احساس میکرد تنش از این بحث و جدل کوتاه؛ اما مهم، حسابی داغ شده است. خودش هم خیلی خوب احساس میکرد که دارد کم کم از پوستهی آرام همیشگیاش خارج میشود!
صدای برخورد و کوبیده شدن چیزی را از پشت سرش شنید. سر جای، تنش را پر سوال چرخاند و فریال را نقش بر زمین دید! از حال رفت بود... د
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
🥰💚
۴ ماه پیشPrya
00به هرحال اگه خبر بارداریه که من نزدیک حدترین حدس ممکنو زدم...😬🤭جایزه منو مخصوص کناربزار😎
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرکت کننده ی یازدهم💚
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیر.... جواب درست در پارت امشب😍
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 4-فریال 😍5- معین با اینکه همه مخالف جلوی همه وایستاد 😍6-صحنه بیهوش شد فریال با دوستانی که چشم هایشان 4تا شده بود😁7-تا الان نشده❤️نامزدی فریال و معین 😁عطا رضایت بده بالاخره😁
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چقدر برام قشنگه که معین در نظرت یه کاراکتر قوی هستش🥺 البته خودم که میگم کاراکتر قوی رمان یه نفر دیگهاس که اطلاعیه پارت بعدی درموردش صحبت میکنم چون به پارت فرداشب ربط داره💚
۵ ماه پیشPrya
00گلشن بارداره؟🤨
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه گلشن باردار نیست. ان شاالله قراره واسه فرهاد یه داداش یا خواهر به دنیا بیاد🤲
۴ ماه پیشPrya
00داری جدی نمیگی که؟؟؟😦
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا خیلی دوست داشتم جدی باشم😅
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خوشحالم که میگی تا حالا نشده🥺💚 ممنونم بابت تمام مهری که بهم نشون میدی😍
۵ ماه پیشم
00مثلا ازخونه فرارکنه ،امیدوارم فکر خودکشی نیفته چون وضع روحیش خیلی خرابه فکرش کار نمکنه عطابیرحمانه توموقعیت بدی قرارش داده درحالی که خودش ضعیف ولوس بارش آورده
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دقیقا عطا خودش اینجوری بارش اورده😭💔👌🏻
۵ ماه پیشم
00فریال تصمیمشو اعلام میکنه انتخاب بین عطایامعین ،البته یه کاردیگه میکنه تاانتخاب
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یعنی چه کار دیگهای میکنه؟🤔 کنجکاو شدم واقعا😂
۵ ماه پیشنسترن
00وای خدایا! من غش
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
منمممممممم
۵ ماه پیشایلما
00عروسی فریال و فرهاد و باهم میگیرن🤨اینه سوپرایزت
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سوپرایز که سوپرایز من نیست😅🙈قراره یکی از کاراکترها سوپرایزمون کنه😍
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرکت کننده ششم💚
۵ ماه پیشآمینا
00فرهاد برمیگرده هتل.این آخری فکر کنمومعقول تره.دیگه من حدسی به ذهنم نمیرسه😅😅😅
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
در نتیجهی تمام حدسها اینه که همیشه پای عطا در میان است😍
۵ ماه پیشآمینا
00بابای معین میره با ننه قمر حرف بزنه.شایدم عطا میره با زن سابق معین دیداری داشته باشن.شایدم ننه قمر پیمان و نامزدش دعوت میکنه گلشن و فرهادمیان.عطا سهم ترمه رو میخره یا فرهاد رو برمیگردونه سر کار😍
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
میخوای عطا رو با قمر و بابای معین محاصره کنی😂😂 سهم ترمه مگه خریدنیه... فرهاد رو هم بفروشه نمیتونه بخرش😭
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرکت کننده پنجم💚
۵ ماه پیشماهرخ
00فکر کنم جرقه عشقی رضا و ستاره . و این عشق به معین و فریالم کمک کنه
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خدا از زبونت بشنوه🥺📿
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرکت کننده چهارم💚
۵ ماه پیشم
00شاید عطا اجازه خواستگاری بده البته باوساطت قمرالملوک که اونم فرهادمیتونه راضیش کنه
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
راستی فرهاد چرا از نفوذش استفاده نمیکنه؟؟😂 فرهاد به راحتی میتونه روی قمر نفوذ داشته باشه، قمر روی عطا، عطا روی فرهاد... چرخهشون فقط😂
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرکت کننده سوم💚
۵ ماه پیشپرنیاا
00برمیگرده سرکاااارش💃💃💃💃
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یعنی ممکن است خشم عطا پایان یافته باشد؟🤔
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرکت کننده شماره اول💚
۵ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 001️⃣واقعا خسته نباشی عزیزم ❤️😍آخی چهار پارت دیگه پایان فصل دوم 😥به به خوش میان دوزوج دژاوو😍3️⃣ 1-روزی که فریال و معین داخل مزون باهم آشتی کردن 😍2-مهره پاکیزه 😁3-یادم نیست فکر نکنم داشته باشه🙃
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره دیگه فصل دوم هم داره تموم میشه... بعدش فصل سوم هم تموم میشه و مونالیزا به خاطرهها میپیونده🥲
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
۱یه پارت مشابهش داریم در آینده... کی میدونه؟ شاید دژاوو اینجا هم برقراره...😄
۵ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00وایییی چقدر خوب بشه اگه دوباره دژاوو اتفاق بی افته 😍😍💃💃😈👻بگووو تو فصل دو هست یا میره برای فصل سه؟
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
توی پارتهای اولیه فصل سومه. یه صحنهی مشترک با همون پارتی داره که تو دوسش داری و البته یادته بهت گفتم یکی از موزیکهای خوانندهی مورد علاقهات شدیدا به یه قسمتی از رمان مربوطه؟
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همون موزیک به همون پارتمون مربوطه منتها به دلایلی نمیشه روی پارت بذارمش💔 الانم نمیتونم بگم کدوم موزیک چون شدیدا شدیدا خطر اسپویل داره🙈همون پارت توی اطلاعیه میگم
۵ ماه پیشآمینا
00رواعصابم بود نه اینکه نخوام بخونم.🥰پارت بعد ننه قمر به فریال میگه معین رو میخوام ببینم تا عطا رو راضی کنم 🥰
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه اینم نیست😍 یه سوپرایز دیگهاس🥰
۵ ماه پیشآمینا
00۲.ستاره تو آسانسور و مادر مرتضی که سر زا رفت😅۳.دوری دوتا عاشق من نمیتونم کنار بیام😅۴.همشون درجای خود دوست داشتنیه بگیم فرهاد نمیزنی مارو🤣۵.گلشن۶.همشو۷.عمو گولاخه ومرتضی و پول زوری که از فرهاد گرفتن
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
۳ عاشقهای زیادی توی دنیا از همدیگه دورن و یا جدا شدن💔 اونایی که ما نمیشناسیمشون ولی قصهی باهم بودنشون عاشقانه بوده و جدایی شون تلخ🥲
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نمیدونم فرهاد رو به دست کی بسپارم یه فصل کتک بخوره خون از سر و صورتش بیاد🤔 قیافه همهتون دیدنی میشه🙈
۵ ماه پیش
منیر
00عالی😍